ماجرای صلح امام حسن از دیدگاه تاثیر آن در کل تاریخ اسلام )(1)

راجع به صلح امام حسن مجتبی بایستی گفت که بعد از صلح، کار به شکل هوشمندانه و زیرکانه ای تنظیم شد که اسلام و جریان اسلامی، وارد کانال آلوده ای به نام خلافت، و در معنا سلطنت، به وجود آمده بود نشود. این هنر امام حسن علیه السلام بود که کاری کند تا جریان اصیل اسلام که از مکه شروع شده و به حکومت اسلامی و به زمان امیرالمومنین و زمان خود او رسیده بود، در مجرای نهضت ادامه پیدا کند. این دوره سوم اسلام است. اسلام ناب، اسلام اصیل، اسلام ظلم ستیز، اسلام سازش ناپذیر، اسلام دور از تحریف و مبرا از اینکه بازیچه دست هواها و دستها شود، باقی بماند. در این دوره، کار نهضت به مراتب سخت­تر از دوره خود پیامبر بوده است. زیرا شعارها در دست کسانی بود که لباس مذهب را بر تن کرده بودند.  اگر امام حسن صلح نمی کرد، تمام ارکان خاندان پیامبر را از بین می بردند و کسی را باقی نمی­گذاشتند که حافظ نظام ارزشی اسلام باشد. همه چیز به کلی از بین می رفت و ذکر اسلام برمی­افتاد و نوبت به جریان عاشورا هم نمی­رسید. اگر بنا بود امام حسن جنگ با معاویه را ادامه دهد، و به شهادت خاندان پیامبر منتهی شود، همه باید از بین می رفتند و کسی که بماند و بتواند از فرصت­ها استفاده کند و اسلام را در شکل ارزشی خود باز هم حفظ کند، دیگر باقی نمی­ماند. این، حق عظیمی است که امام حسن علیه السلام بر بقای اسلام دارد.

پس از اینکه امام حسن با معاویه صلح کرد، گروهی او را ذلیل کننده مومنین می دانستند و می گفتند شما این مومنین پر شور پر حماسه­ای که در مقابل معاویه قرار داشتند، با صلح خودتان خوار کردید و تسلیم معاویه نمودید. امام حسن در برابر این اعتراض­ها و ملامتها می فرمودند:" ماتدری لعله فتنه لکم و متاع الی حین" چه می دانی و از کجا می دانی، شاید این آزمونی برای شماست؟ و شاید یک متاع و بهره ای است برای معاویه تا زمانی محدود، و این جمله اقتباس از آیه قرآن است.

بعد از صلح امام حسن یک جریان جایش را داد به جریان دیگر. جریان حق و جریان باطل. جریان اول، امام حسن اصالت را به دین می دادند. برایشان اصل دین بود. یعنی هم در ایمان مردم و هم در اعتقاد مردم دین باقی بماند و مردم به دین متعبد و پایبند بمانند در ایمان و عمل. و هم دین در اداره جامعه حاکمیت داشته باشد. اصل برایشان این بود که جامعه با اداره دین و قدرت دین و حاکمیت دین حرکت کند و نظامی باشد اسلامی. مسئله اصلی برای ایشان این بود که این نظام و این جامعه با حاکمیت دین اداره بشود و افرادی که در این جامعه هستند، ایمان دینی در دلشان باقی بماند و در دلشان عمق و رسوخ پیدا کند.

ادامه دارد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد